رویکرد استراتژیک در مدیریت پروژه

مدیریت استراتژیک یک پروسه مستمر است که شامل تعیین و مدیریت اهداف و استراتژی سازمان در ابعاد مختلف، و تصمیم گیری و بهینه سازی با توجه به تغییر شرایط محیط کار میشود.

در مدیریت استراتژیک یک پروژه، یک رویکرد اساسی و اصلی وجود دارد که خود شامل چند بخش مختلف است.

 

ارکان اصلی رویکرد استراتژیک

رویکرد استراتژیک شامل چند رکن اصلی است که عبارتند از:

1- رویکرد نگاه به آینده

می بایست این حقیقت را بپذیریم که امکان تغییر در محیط کاری وجود داشته و حتی در بعضی از موارد، تغییرات اجتناب ناپذیر خواهند بود و در بسیاری از موارد اتفاق می افتند. این رویکرد روی پیش بینی اتفاقات و عواملی که احتمال وقوع آنها در آینده پروژه وجود دارد، تمرکز بیشتری داشته و تقریباً می توان گفت به بررسی عکس العمل مورد نیاز برای اتفاقات و رویدادها نمی پردازد.

در این رویکرد، غیر قابل کنترل بودن آینده به عنوان یک اصل پذیرفته شده مورد تایید قرار گرفته است ولی با پیش بینی وقایع، سازمان به نحوی عمل خواهد کرد تا تأثیرات منفی اینگونه وقایع به حداقل ممکن برسد.

اطلاعات اصلی که برای رسیدن به این هدف مورد نیاز می باشد، عبارتند از:

  • سازمان پس از طی یک دوره زمانی می بایست در چه موقعیت و شرایطی قرار گیرد. (اطلاعات پایه برای تعیین استراتژی و اهداف)
  • نیازها برای رسیدن به شرایط مطلوب (تعیین منابع و نیازهای دیگر برای رسیدن به اهداف مورد نظر)
  • روش های توسعه استراتژی ها (روش هایی که برای توسعه استراتژی ها مورد استفاده قرار میگیرند.)
  • چگونگی مدیریت استراتژی ها و برنامه ها (وظایف مدیر استراتژیک)
  • پیش بینی شرایط آینده، پیش بینی شرایط و نیاز بازار و نیز فاکتورهای تأثیرگذار

2- تأکید روی حوزه های بیرونی

محدود نکردن تجزیه و تحلیل ها و استراتژی ها به موارد درون سازمانی و نیز در نظر گرفتن اجزاء محیط بیرونی، شرایط سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و سایر موارد در تجزیه و تحلیل ها و برنامه ریزی ها، نقش مهمی در موفقیت یک برنامه استراتژیک سازمانی خواهند داشت.

به عبارت دیگر، در تفکر استراتژیک تمام موارد بیرون سازمانی را به عنوان فاکتورهایی که میتواند به عنوان تهدید، فرصت و یا محدودیت مطرح شود، مد نظر قرار میدهد.

به عنوان مثال، تصویب قوانین جدید (مثلاً برای فناوری های نوپا و جدید) میتواند در سیاست های به کار گرفته شده تأثیرگذار باشد. همچنین اقتصاد بیرونی (بیرون سازمان) میتواند در منابع سازمان، در ابعاد مختلف، تاثیرگذار بوده و موارد فرهنگی نیز یک فاکتور کلیدی در تعیین حوزه مشتریان و ذینفعال پروژه سازمان خواهند بود.

3- اطمینان از هماهنگ بودن سازمان با محیط کاری

این امر شامل ماموریت، اهداف، استراتژی ها، ساختار و منابع است. با توجه به پویا بودن صنعت فناوری اطلاعات، استراتژی ها میتوانند به راحتی (و با توجه به تغییر شرایط) از رده خارج و بلا استفاده شوند و یا منابع مورد نیاز جهت تحقق آنها وجود نداشته باشد.

برای نگهداری و حفظ هماهنگی بین سازمان و محیط واحدها بهتر است موارد و بخش های مختلف سازمان به طور مستمر مورد مرور و بازبینی قرار گرفته و در صورت نیاز بهینه سازی گردند.

4- مرور مستمر و آماده بودن برای تغییرات در صورت ضرورت

سازمان و ساختار پروژه می بایست آماده تغییرات به وجود آمده در صورت ضرورت داشتن آن باشند؛ همانطور که میدانید، در صنعت فناوری اطلاعات احتمال و پتانسیل وقوع تغییرات بسیار بالاست.

در بعضی از موارد میتوان تغییرات را به عنوان فرصتی برای بهبود و بهسازی در نظر گرفت؛ به خصوص در مواردی که شرایط سازمانی و محیطی منجر به تغییراتی در اولویت ها، نقاط قوت و ضعف، تهدید ها و سایر موارد مشابه میگردند.

میزان تغییرات و یا بهسازی می تواند در ابعاد کوچک یا بزرگ مانند تغییرات اساسی اهداف استراتژیک باشد.

5- در نظر گرفتن رویکرد استراتژیک به عنوان فرآیند

این فرایند می بایست یک فرآیند مستمر بوده که آمادگی برای تغییر با عوض شدن شرایط درونی و محیط بیرونی سازمان را داشته باشد.

همانطور که قبلاً نیز گفته شد، در برنامه ریزی استراتژیک با بررسی محیط خارجی و داخل سازمان، فرصت ها و تهدیدهای محیطی، با شناسایی نقاط قوت و ضعف داخلی و با در نظر گرفتن ماموریت و اهداف اصلی سازمان، اهداف و برنامه های بلند مدت برای رسیدن به آنها را تنظیم میکنند.